خسته ام

خسته ام

 

یادت می آید که می گفتی : چطور می شود که احمق ها خسته شوند ؟ 

امروز حس کردم به اندازه تمام عمر نفس های کوتاهم در صبحگاهان ، خسته ام و ناتوان .

خسته ام از خیال باطلی که گل های سر راه در ذهن دردمندم ریختند

و تو چه می دانی که آنها همه چیز را به یغما بردند . 

گنجشک ها را می گویم . همان ها که مغزشان گنجایش

محبت در نوع غمخوار بودن گل های رز وحشی را نداشت . 

خواب ها شاید به خیالت خستگی بخواهند ، اما من امروز

به اندازه تمام بی خوابی هایم خسته ام . همین الان دلم هوس 

چرتی کوتاه در اعماق باغ سرد زمستان و بر روی نیمکتی سرد از

جفای روزگار به همراه غنچه ای از نسترن را دارد . اما افسوس !

غنچه ها خود در خیال بهاری هستند که با مهاجرت از این شهر

برای شان بوی آشنایی از سردی و سرد بودن را دارد . نه همین !!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:, ] [ 16:56 ] [ عماد کیان ]
[ ]